این گریه های بی سخن اشکال دارد!
یا این که چشمان حسن اشکال دارد؟
هر روز می شوئی سه دفعه پیرهن را
مادر مگر این پیرهن اشکال دارد؟
وقتی که میدانی کسی پشت دری هست
پس با لگد وارد شدن اشکال دارد!
دست مرا بشکن ولی دست علی را
بستن جلوی چشم من اشکال دارد
آیا نمی دانی که با این دست سنگین
سیلی زدن در گوش زن اشکال دارد؟
در شب تنی را دفن کردن مشکلی نیست
دفن جنازه بی کفن اشکال دارد
یک جای دیگر هم زن غساله می گفت:
من مطمئنم این بدن اشکال دارد
شعر از: مجتبی خرسندی
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه ، بی تاب شدن
عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین
من و تو فاصله هاست!
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد ؟!
بال وقتی قفس پر زدن
چلچله هاست
بی تو هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به
روی گسل زلزله هاست
باز می پرسمت از مسئله دوری و عشق !
و سکوت تو جواب همه
مسئله هاست ...