در هیاهوی زندگی دریافتم چه دیویدن هایی که فقط پاهایم را از من گرفت ،
در حالیکه گویی ایستاده بودم،
چه غصه هایی که فقط باعث سپیدی مویم شد
درحالیکه قصه ای کودکانه بیش نبود،
دریافتم کسی هست که اگر بخواهد می شودو اگر نه نمی شود،
(( به همین سادگی))
کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم و فقط اورا می خواندم...
کی رفتهای زدل که تمنا کنم تو را کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
غیبت نکردهای که شوم طالب حضور پنهان نگشتهای که هویدا کنم تو را
آموخته ام که باد با چراغ خاموش کاری ندارد.
اگر در سختی هستی بدان که روشنی!
از آدم ها دلگیر نشو
طبیعتشان اینگونه است
سالهاست به هوای بارانی می گویند
......... خراب........
سهراب سپهری
بر فرق دوستان دورو پشت پای زن
در جنگ دشمنان وطن، چیره دست باش
فتح وشکست، لازمه ی زندگی بود
ای مرد زندگی پی فتح و شکست باش
دوباره وعده دیدار رسیده امشب بدجور دلم هوای هیئت کرده آره هیئت خودمون(هیئت دانش آموزی انصارالمهدی عج)...
اره آقا مرتضی با صدای دلنشینت بدجوری پا بست هیئتمون کردی...
قبولم کن به پابوسی یه بارم آقا...
اجازه بده منم بیام حرمت آقا...
(این شعریه که هرهفته پنج شنبه ها تو هیئت با هم می خونیم)
پی نوشت:
آقا مرتضی قاسمی مداح هیئتمونه